علائم تجاری

آشنایی با حقوق خود در دعاوی خانوادگی

دفتر حقوقی موکل- پس از آنکه عقد نکاح و زندگی مشترک میان زن و شوهر(زوجین) اتفاق افتاد، ممکن است طرفین در طی زندگی مشترک تجارب تلخی به دلایل گوناگون( از جمله اعتیاد همسر،مسایل مالی، خیانت، سوء معاشرت و...) تجربه کنند که در نهایت هریک ناچار گردند به وکلایی که در این حوزه فعالیت دارند(وکیل خانواده)

جهت آشنایی با حقوق خود وانجام اقدامات قضایی مراجعه نمایند که در این نوشتار به بررسی اهم حقوق هریک از زوجین می پردازیم:

الف-دعوی تمکین:
این دعوی که اغلب در مراجع قضایی از جانب شخص زوج علیه زوجه صورت می پذیرد به زمانی باز می گردد که زن منزل را به دلایل گوناگونی نظیر عدم علاقه و بدون دلایل موجه قانونی (خوف ضرربدنی و هتک حیثیت) ترک کرده باشد در این حالت مرد می تواند از طریق دادخواست الزام به تمکین از آثار عدم تمکین بهره مند گردد که در صورت عدم بازگشت زن به منزل وی ناشزه محسوب شده و مستحق نفقه نخواهد بود.

ب دعوی مطالبه نفقه :
اگر با وجود اختلافات زیاد همچنان زوجه در منزل زوج سکونت داشته باشد و یا زوجه اثبات نماید که مبنای ترک منزل خویش واجد دلایل موجه قانونی نظیر خوف ضرر بدنی و شرافتی می باشد مستحق نفقه (منظور هزینه های روزانه زوجه،تهیه غذا و لوازم زندگی و مسکن می باشد)خواهد بود و باید زوج به تکلیف خود عمل نمایید در غیر زن می تواند با عنوان ترک انفاق ازایشان شکایت نمایید .
ج مطالبه مهریه:
از دیگر حقوق مورد شناسایی قانوگذار در حق زوجه که می تواند مبادرت به مطالبه نماید دعوی مطالبه مهریه و اجرت المثل ایام زوجیت( منظور از اجرت المثل در واقع مطالبه دستمزد اموری است که زن در منزل بدون قصد تبرع انجام میداده)را نماید و زوج در خصوص مهریه مطلقاً و در خصوص اجرت المصل تحت شرایطی موظف به پرداخت آن می باشد.

د-دعوی طلاق:
اگر زوجین پس از مدتی زندگی مشترک به این نتیجه برسند که دیگر نمی توانند زندگی مشترک داشته
باشند و این امر منجر جدایی زن و شوهر شود، هریک می توانند متقاضی طلاق گردند به این معنا که طلاق از حیث تقاضا کننده آن به طلاق از جانب مرد و طلاق از جانب زن و طلاق توافقی تقسیم می گردد که هریک شرایط مربوط به خود را خواهد داشت. یا اینکه طرفین با توافق یکدیگر مبادرت به طلاق توافقی نمایند.
اگر طلاق به طور توافقی انجام شود ممکن میزان مهریه تقلیل پیدا کند یا حتی زن آن را به مرد ابراء نماید (ببخشد) و زوجین برای طی شدن روند پروسه طلاق بر سر نفقه و مهریه و سایر مسائل مالی و حقوقی توافق نمایند تا سریعتر به نتیجه برسند

ه- دعوی اعسار
چنانچه زن مطالبه مهریه خود را نماید و یا هرگونه دعوی مالی خانوادگی نظیر مطالبه نفقه، اجرت المثل و.... بطرفیت زوج را بنماید و مرد معسر از پرداخت آن باشد می تواند از طریق سازوکار اعساراز طریق تقدیم دادخواست اعسار مبادرت نماید تا میزان مهریه یا محکوم به مالی وی، تقسیط شود تا توان پرداخت آن را داشته باشد.
به هر روی بهتر است زوجین قبل از هرگونه اقدامی جهت اقدام حقوقی خانوادگی نظیر طلاق،مهریه، تمکین و .... برای آشنایی با حقوق و تکالیف خود از وکلای متخصص در زمینه طلاق و نفقه و اجرت المثل و ....مشاوره دریافت کرده تا حقی از زوجین در پروسه طلاق زایل نگردد.

در این راستا دفتر حقوقی موکل و سامانه همراه الو وکیل با سابقه طولانی آمده خدمت رسانی به هموطنان گرامی در سراسر ایران

در صورت استفاده زوجه از حق حبس در دوران عقد زوج حق درخواست ازدواج مجدد را خواهد داشت!!!!

در صورت استفاده زوجه از حق حبس در دوران عقد زوج حق درخواست ازدواج مجدد را خواهد داشت!!!!
مطابق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی زوجه باکره میتواند در مقام دفاع از دادخواست الزام به تمکین زوج به حق حبسی که قانون برای ایشان قائل شده(تا زمان پرداخت کامل مهریه زوجه از تمکین به زوج امتناع نماید)استناد نماید.

 

p11
در این حالت ممکن است زوجه درخواست مهریه داده و زوج توانایی پرداخت مهریه را نداشته و تقاضای اعسار نماید و دادگاه نیز در این میان با توجه به وضعیت زوج حکم به تقسیط مهریه دهد.ر این میان ممکن است پرداخت مهریه به صورت اقساط به درازا بکشد و از طرفی زوجه نیز حاضر به تمکین نباشد.اینجا سوالی که مطرح می شود این است تکلیف زوج در صورت عدم تمکین زوجه در این مورد چیست؟

طبق رویه محاکم این حق زوج ایت که اگر همسرش در دعوی تمکین استناد به حق حبس کرد و دعوی وی رد شد متعاقبا از دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست ازدواج، تقاضای ازدواج مجددنماید.
نکته دیگری که وجود دارد این است که اگر زنی در دوران عقد یا غیر آن اقدام به تمکین عام کرده باشد و نه خاص،به این معنا که مردتی با زوج زندگی مشترک داشته باشد دیگر نمیتواند به حق حبس خود استناد نماید.به عبارتی اثبات تمکین عام زوجه موجب زایل شدن استناد به حق حبس خواهد شد.
نمونه رای وحدت رویه در این خصوص؛رای وحدت رویه شماره ۷۱۶_۱۳۸۹/۷/۲۰هیات عمومی دیوان عالی کشور؛
نظر به اینکه مطابق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی تمکین از زوج تکلیف قانونی زوجه است بنابراین درصورتی که بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع و زوج این امر را در دادگاه اثبات و با اخذ اجازه از دادگاه همسر دیگری اختیار نمایید وکالت زوجه از زوج در طلاق که به حکم ماده ۱۱۱۹قانون مدنی ضمن عقد نکاح شرط و مراتب در سند ازدواج ذیل بند ب شرایط ضمن عقد در ردیف ۱۲ قید گردیده،محقق و قابل اعمال نیست،لذا نظر به اگثریت اعضا هیت عمومی دیوان عالی کشور رای شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان همدان که با این مظر انطباق دارد مورد تایید است.این رای مطابق پاده ۲۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برلی شعب دیوان عالی کشور و کلیه دادگاه ها لازم الاتباع است.
درصورتی‌که زوجه به‌دلیل اعمال حق حبس، تمکین خاص نداشته باشد و زوج نیز در حال پرداخت مهریه او به‌صورت اقساطی باشد، به‌دلیل اینکه پرداخت اقساط مهریه ممکن است مدت زیادی طول بکشد و زوج را ازنظر جنسی با عسر و حرج روبرو کند، دادگاه حکم به تجویز ازدواج مجدد خواهد داد.

نمونه رای دادگاه در این خصوص؛

رای بدوی؛

در خصوص دعوی آقای م.ق. فرزند غ. با وکالت خانم ن.م. به‌طرفیت خانم ف.ق. فرزند الف. به خواسته ازدواج مجدد، دادگاه با توجه به محتویات پرونده و احراز رابطه زوجیت دائم خواهان و خوانده به‌موجب سند نکاحیه شماره ترتیب ۲۱۲۵ دفترخانه شماره …. و اظهارات خواهان طبق صورت‌جلسه ۱۵/ ۵/ ۹۲ که زوجه از حق حبس خود استفاده نموده لیکن زوج اقدام به پرداخت مهریه به‌صورت اقساط نموده و آمادگی خویش را برای زندگی مشترک اعلام نموده و دور از عدالت و اخلاق می‌باشد که زوج سالیان متوالی مهریه زوجه را پرداخت نماید سپس بتواند از تمکین خاص استفاده نماید. با عنایت به اینکه فلسفه ازدواج بر مبنای زندگی زناشویی، استفاده زوجین از غرایض جنسی و عواطف یکدیگر و آرامش رسیدن آن‌هاست لذا زوجه موجب اخلال در زندگی گردیده و موجبات عسر و حرج زوج را فراهم نموده است، طبق اصل دهم قانون اساسی مبنای آن آسان کردن تشکیل خانواده و روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی می‌باشد و مطابق اصل چهلم قانون اساسی هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر قرار دهد.اعمال حق حبس توسط زوجه اگرچه به‌موجب قانون است ولی عملاً موجب اضرار زوج از داشتن زن و بهره‌گیری و استمتاع و عواطف آن می‌باشد به‌عبارت‌دیگر زوجه با اعمال حق حبس زوج را محدود کرده و موجب عسر و حرج وی را فراهم نموده است و این اصل چهلم قانون اساسی ناظر به همین مورد است و لازم نیست که اعمال حق، غیرقانونی باشد نظر به اینکه خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی می‌باشد و این بنیاد جز با تشکیل زندگی مشترک ایجاد نخواهد شد و با توجه به اینکه خواهان بالغ‌بر یک سال است که اقدام به پرداخت مهریه به‌صورت اقساط و همچنین پرداخت نفقه نموده و بااین‌وجود زوجه حاضر به تشکیل زندگی مشترک نمی‌باشد و وصول تمام مهریه ممکن است سالیان سال به طول بینجامد این اقدام زوجه نوعی ترک زندگی زناشویی از ناحیه وی می‌باشد چراکه مفهوم ترک زندگی زناشویی توسط احدی از زوجین این نیست که زوج یا زوجه محل زندگی را ترک نمایند و مضافاً اینکه ترک زندگی مشترک غیر از تمکین نکردن زوجه است همین‌که زوج برای تشکیل زندگی مشترک مقدمات را فراهم کرده و باگذشت بیش از ۵ سال زوجه حاضر به شروع زندگی مشترک نباشد نوعی ترک زندگی است لذا جهت جلوگیری از ضرر خواهان و حفظ پاکدامنی او با عنایت به اصول مارالذکر و قاعده لاضرر و اصل اباحه شرعی ازدواج مجدد برای زوج و بند ۷ ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده و ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی به خواهان اجازه می‌دهد فقط برای یک بار ازدواج مجدد دائم با مهریه کم اقدام نماید.دفاتر رسمی ثبت ازدواج مکلف به ثبت واقعه نکاحیه دائم ثانوی هستند حکم صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران خواهد بود .

رای دادگاه تجدید نظر؛

در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم ف.ق. با وکالت آقای الف.ب. به‌طرفیت آقای م.ق. با وکالت خانم ن.م. از دادنامه شماره۹۲/۷۵۳ مورخه۱۶/۵/۹۲ شعبه محترم ۲۳۶دادگاه خانواده تهران که به‌موجب آن حکم به اجازه ازدواج مجدد زوج برای یک بار طی پرونده کلاسه ۹۲/۴۲۰ با استدلال جالب و مکفی دادگاه به وی و با لحاظ دادنامه‌های موجود صادر گردیده وارد نمی‌باشد زیرا رأی بر اساس مـقررات و موازین قانونی صادرشده و ایرادی از حیث ماهوی یا شکلی به آن وارد نیست و استدلال محکمه محترم بدوی و نیز مستندات آن صحیح می‌باشد و تجدیدنظرخواه دلیل یا دلایلی که موجبات نقض و یا بی‌اعتباری دادنامه را فراهم نماید ارائه ننموده لـذا بنا به‌مراتب دادگاه مستنداً به قسمت اخیر ماده ۳۵۸ قانـون آیین دادرسی دادگاه‌های عـمـومی و انقلاب در امور مدنی مصوب۲۱/۱/۷۹ ضمن ردّ اعتراض معترض دادنامه معترض‌عنه را عیناً تأیید می‌نماید. رأی دادگاه به‌موجب ماده۳۶۵قانون فوق‌الذکر قطعی است .
رئیس شعبه ۴۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه

رای شعبه یک دیوان عدالت اداری درباره الزام نیروی انتظامی بر صدور گواهی نامه ی موتور سیکلت برای بانوان

رای شعبه یک دیوان عدالت اداری درباره الزام نیروی انتظامی بر صدور گواهی نامه ی موتور سیکلت برای بانوان

 

بر اساس این رای ((با توجه به اینکه اولا: مرجع صالح برای صدور انواع گواهینامه رانندگی صرفا نیروی انتظامی(پلیس راهنمایی و رانندگی)می باشد و غیر از این مرجع ارگان یا نهاد و سازمان دیگری نمی تواند اقدام به صدور گواهنامه نماید .
ثانیا: رانندگی برای زنان جامعه اعم از رانندگی خودروهای سبک و سنگین ویا موتور سیکلت و سایر وسائل نقلیه موتوری در هیچ یک از مقررات موضوعه منع نشده است که با عنایت به اصل اباحه رانندگی موتور سیکلت نیز برای آنان مباح تلقی می گردد.

banner3

ثالثا :قید مقرر در ماده 20 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی که بیان نموده:((صدور گواهینامه برای مردان بر عهده نیروی انتظامی است))نافی صلاحیت آن مرجع مبنی بر اختیارت و وظایف صدور گواهینامه برای زنان نیست وبه عبارت دیگر اثبات شی ءنفی ما عدا نمی کند.
رابعآ:رانندگی موتور سیکلت برای بانوان می بایست تحت نظر یک مرجع نظارتی جهت احراز صلاحیت تخصصی آنها باشد واگر این مرجع را نیروی انتظامی تلقی ننمائیم کدام مرجع را می توان ذی صلاح تلقی نمود؟
لهذا با توجه به اینکه رانندگی موتور سیکلت قائم به جنسیت نبوده و طرف شکایت تنها ارگان نظارتی موجود در کشور جهت احراز صلاحیت متقاضیان صدور گواهینامه های رانندگی است و اصل بر صلاحیت آن مرجع جهت صدور گواهینامه بوده و قید مقرر در تبصره ماده 20 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی نیز به معنای محرومیت زنان از رانندگی موتور سیکلت نمی باشد .
از این گذشته وضعیت حاکم بر وضعیت شهر نشینی علی الخصوص کلان شهرها و عدم امکان مالی جهت تهیه خودرو برای همه اقشار وسهولت رفت وآمد با موتور سیکلت جهت رتق و فتق امور زندگی(که بعضآ زنان جامعه با توجه به وضعیت شخصی وخانوادگی خود شخصا مجبور به حل آن می باشند )ضرورت صدور گواهینامه را برای آنها بیشتر نمایان می سازد .
لهذا با استناد به اصاله الاباحه و مستند به مواد 11و58و60 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری حکم به ورود شکایت و الزام طرف شکایت (پلیس راهنمایی و رانندگی محل اقامت شاکیه)به تشکیل پرونده ومهلت بیست روزپس از ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در شعب تجدید نظر دیوان عدالت اداری است.

چگونه موجر میتواند در مدت زمان اجاره ، حکم تخلیه بگیرد؟

طبق قواعد کلی اگر موجر خواستار تخلیه ملک خود باشد با عنایت به لازم بودن عقد اجاره ، از تخلیه ملک استیجاری برخوردار نیست منتها تحت شرایطی می تواند این درخواست را بنماید .

حال چنانچه پس از درخواست موجر مبنی بر تخلیه، مستاجر حاضر به تخلیه ملک نباشد و اصرار دارد تا پایان مدت قرارداد اجاره در ملک فوق سکونت داشته باشد حال آیا موجر میتواند تقاضای حکم تخلیه ید مستاجر را نمایید؟

در پاسخ باید گفت در موارد ذیل موجر می تواند پیش از انقضای مدت اجاره تقاضای تخلیه ید مستاجر را نماید؛

۱_اگر موجر در ضمن قرارداد اجاره برای خود خیار شرط تعیین کرده باشد بدین صورت که هروقت بخواهد میتواند بدون هیچ دلیل موجهی قرارداد اجاره را فسخ کرده و تقاضای تخلیه ید مستاجر را نمایید.

۲_در صورت اهمال و سهل انگاری مستاجر در استفاده از موضوع اجاره به نحوی که باعث ایجاد خرابی و از بین رفتن موضوع اجاره شود .

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید این مقاله را هم بخوانید:

اگر مستاجری ملک را تخلیه نکرد، تکلیف چیست؟|دفتر حقوقی موکل

در خارج این موارد موجر نمی تواند بدون رضایت مستاجر و توافق با وی تقاضای تخلیه ید از مستاجر کند و باید تا اتمام مدت اجاره منتظر بماند
مرجع صالح برای اقامه دعوای تخلیه ید شورا حل اختلاف محل وقوع ملک خواهد بود ویک دعوای غیر مالی است که نیازمند ابطال تمبر دعاوی غیر مالی است و هزینه دادرسی چندانی ندارد.
در این میان موجر برای اقامه دعوا باید مبلغ ودیعه را برای آغاز رسیدگی به حساب دادگستری تودیع نمایید و دادخواست خود را با ارائه رسید پرداختی به ثبت برساند .

پیشنهاد وکیل : شرایط بند یک رو در قرارداد اجاره خویش اعمال نمایید .

مقالات مرتبط:

شرایط تخلیه ملک استیجاری چگونه است؟

شرایط و نحوه‌ی طرح دعوای تخلیه| دفتر حقوقی موکل

 

 

هر آنچه در خصوص وکالت درطلاق بایستی بدانید...

دفتر حقوقی موکل : در زندگی زناشویی ممکن است یکسری مشکلات و مسایلی پیش اید که ادامه زندگی را برای مرد یا زن با مشکل روبرو سازد. همین مسایل ممکن است باعث شود که مرد یا زن تصمیم به طلاق و جدایی بگیرند. در صورتی که مرد خواستارباشد می تواند با پرداخت تمام حقوق زن، او را طلاق دهد. چون طبق قانون و شرع طلاق به دست مرد است و می تواند هر زمان که بخواهد زن را طلاق دهد.

پیشنهادی : طلاق غیابی

تحت چه شرایطی زن می تواند درخواست طلاق دهد؟
وکیل طلاق : اگر زن خواستار طلاق باشد نمی تواند دعوای طلاق اقامه کند مگر در سه مورد:
1-به استناد قانون مدنی زن در صورتی که در موقعیت عسروحرج باشد می تواند با اثبات عسروحرج خود در دادگاه، درخواست طلاق و صدور حکم طلاق کند.
منظور ازعسروحرج یعنی؛ رفتار یا اقدامی از طرف مرد صورت گیرد که زن را در سختی و مشقت قراردهد و ادامه زندگی را برای او دشوار سازد. موارد عسروحرج می تواند متعدد باشد و تشخیص این موضوع با دادگاه خواهد بود.
2- همچنین زن در صورتی که بتواند ثابت کند که شروط ضمن عقد نکاح، محقق شده است می تواند تقاضای طلاق را مطرح کند.
منظور از شروط ضمن عقد شروط 12 گانه ای است که در سند ازدواج ذکر شده است و مرد در روز جاری شده عقد ان شروط را امضا نموده است. مثلا دریکی از شروط بیان شده است که در صورتی که مرد به مدت 6 ماه نفقه پرداخت نکند، یا درصورتی که مرد به 5 سال حبس محکوم شود و حکم در حال اجرا باشد زن می تواند اقدام به طلاق کند.
3-اگر زن از طرف مرد وکالت بدون قید و شرط درطلاق داشته باشد می تواند به موجب ان وکالت، دعوای طلاق را مطرح کند.
منظور از وکالت در طلاق چیست؟
الو وکیل : منظور از وکالت در طلاق؛ یعنی مرد به زن وکالت می دهد تا هر زمان که خواست از دادگاه تقاضای طلاق کرده و خود را مطلقه نماید ونیازی نیست تا زن عسروحرج یا شرطی را ثابت کند. در واقع طلاق حق مرد است ومرد می تواند خود شخصا این حق را اعمال کرده و زن را طلاق دهد یا اینکه به زن وکالت دهد تا زن به وکالت از مرد هر زمان که خواست خود را طلاق دهد.
البته اعطای وکالت در طلاق از طرف مرد به این معنی نیست که مرد دیگر حق طلاق نداشته و نمی تواند زن را طلاق دهد.
تشریفات طلاق از سوی زوجه برمبنای وکالت به چه نحو است؟
در صورتی که زن از طرف مرد وکالت در طلاق داشته باشد با تقدیم دادخواست طلاق از طریق دفاتر خدمات قضایی و ارجاع به دادگاه خانواده دادگاه حکم به طلاق خواهد داد وعلی رغم طلاق توسط زن نصف دارایی مرد و اجرت المثل و مهریه و سایر حقوق قانونی به زن تعلق خواهد گرفت.

 

همه چیز را در خصوص طلاق بدانيد|دفتر حقوقی موکل

اقسام وکالت در طلاق چست ؟
وکالت در طلاق ممکن است به دو صورت داده شده باشد. گاهی مرد در ضمن خود سند نکاح به زن وکالت در طلاق می دهد. این امر ممکن است یا هم زمان با اجرای صیغه طلاق درسند نکاح نوشته شود و یا اینکه بعد از جاری شدن عقد نکاح، زوجین به دفتر ازدواج مراجعه کرده و چنین شرطی را در سند ازدواج اضافه کنند. از انجایی که عقد نکاح عقد دایمی محسوب می شود وکالت در طلاقی هم که در ضمن ان داده می شود، لازم می شود. یعنی مرد نمی تواند زن را از وکالت عزل کند.
گاهی ممکن است در ضمن عقود دیگری غیر از نکاح چنین وکالتی به زن داده شده باشد. مثلا درعقد بیع که عقدی لازم است زن در ضمن اینکه مالی را به مرد می فروشد و یا مالی را از او خریداری میکند، شرط می کند که از طرف مرد وکیل در طلاق باشد و بتواند هر زمان که خواست خود را مطلقه نماید. پس اگر وکالت در طلاق درعقود لازم داده شده باشد مرد حق عزل زن را ندارد ولی اگر در ضمن عقود جایز وکالت داده شده باشد مرد هر زمان می تواند زن را عزل کند که در این صورت زن دیگر حق طلاق نخواهد داشت. مثلا ممکن است زوجین به یکی از دفاتر اسناد مراجعه نمایند و مرد حاضر شود در قبال بخشش مهریه وکالت در طلاق را به زن اعطا نماید. چون چنین عقدی جایز است مرد هر زمان بخواهد زن را عزل کند مگر اینکه در ضمن ان عقد بیان شود وکالت در ضمن عقد خارج لازم اعطا شد. در این صورت دیگر مرد حق عزل نخواهد داشت ولی برخی از قضات همچنان چنین عقدی را جایز می دانند چون عقد خارج لازم را که معلوم نیست چه عقدی بوده است را معتبر نمی دانند .
در این خصوص پیشنهاد می گردد به لحاظ پیچیدگی مباحث وکالت در طلاق، از وکلای دادگستری مشورت گیرید.

در این خصوص میتوانید مقالات زیر را مطالعه نمایی.

جزییات نحوه ثبت دادخواست‌های طلاق توافقی در استان تهران |دفتر حقوقی موکل

طلاق توافقی چه تفاوتی با انواع طلاق دیگر دارد؟| دفتر حقوقی موکل

نویسنده: دکتر علی رفیعی- وکیل امور خانوادگی
- - - - - - -- - - - - - - - - - - -- - - - - -- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -- - -
- دفتر حقوقی موکل و سامانه مشاوره حقوقی « الو وکیل» ، از جمله ارایه دهندگان خدمات حقوقی تخصصی بشمار می آید که به شما کمک می کند مشکلات و مسائل حقوقی خود را در قالب « ارائه مشاوره حقوقی، خدمات آنلاین حقوقی، قبول وکالت و ارائه دانش حقوقی در موضوعات حقوقی» برطرف سازید.
- با عنایت به پیچیده تر شدن موضوعات و مسایل حقوقی و بهره گیری طرفین دعوی از وکلای دادکستری و توجه به این مهم که تعیین سناریو و استراتژی دفاع،سهم بسزایی در پیشبرد و موفقیت در مطالبه حق دارد که در نتیجه ضرورت بهره گیری از وکلای توانمند ، مسلط ، امین و دلسوز را دوچندان می نماید ، در این راستا وکلای ما ضمن آنکه از زبده ترین و کارشته ترین حقوقدانان در شاخه های متعدد حقوقی همچون امور حقوقی، ملکی، خانوادگی،طلاق توافقی، کیفری، علایم تجاری، چک و... بشمار می آیند ، از حیث رعایت امانت و مصلحت موکلین، خود را مکلف به رعایت اخلاق حرفه ای و ارتباط مستمر با موکلین از شروع تا خاتمه پرونده می دانند و کارنامه موفق ما از حیث صدور آرای موفق از مراجع قضایی، اقرار و اذعان موکلین سابق و معرفی به اشخاص جدید، خود گواهی است بر آنچه ذکر گردید.
- همچنین چنانچه مدنظر شما صرفاً بهره گیری از خدمات مشاوره حقوقی سریع توسط وکلای پایه یک دادگستری می باشد، می توانید از سامانه مشاوره حقوقی همراه دفتر حقوقی موکل که تحت عنوان « الو وکیل » اشتهار یافته و خدمات خویش را تحت این عنوان به هموطنان در سراسر جهان ارایه می گردد بهره مند گردید و تفاوت را احساس نمایید.
- جهت انتخاب کوتاه ترین مسیر و راهکار پرونده خویش با ما در ارتباط باشید.
- ما برای احقاق حقوق شما می جنگیم....

چگونه علیه ما طرح شکایت کیفری گردید، تبرئه گردیم....

آشنایی با قرار منع تعقیب:

دفتر حقوقی موکل قرار منع تعقیب یکی از قرارهای نهایی محسوب می شود که در دادسرا توسط دادیار یا بازپرس صادر می گردد.
چه زمانی قرار منع تعقیب صادر می گردد؟
وکیل کیفری: قرارمنع تعقیب در واقع زمانی صادر می شود که عمل ارتکابی توسط متهم جرم نباشد و یا اینکه دلایل کافی برای انتساب جرم به متهم وجود نداشته باشد. یعنی شخصی که به اتهام ارتکاب جرمی تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شود اما پس از انجام تحقیقات مقدماتی در دادسرا کاشف به عمل می آید که ان عمل ارتکابی که تصور بر این بود که جرم باشد، اصلا جرم نبوده است یا اینکه کاشف به عمل می اید که ان عمل ارتکابی توسط متهم جرم بوده است ولی دلایلی که نشان دهد آن شخص جرم را مرتکب شده است وجود ندارد.
مثلا شخصی به صورت اینترنتی مالی را به موجب عقد بیع به دیگری می فروشد ولی پس از واریز مبلغ معامله توسط خریدار فروشنده خط تلفن خود را خاموش کرده و جواب گوی خریدار نبوده و حاضر به تحویل مال به خریدار نمی شود. خریدار به دادسرا مراجعه کرده و علیه فروشنده شکایت کلاهبرداری مطرح می کند. شخص از سوی دادسرا تحت تعقیب قانونی قرارمی گیرد. اما پس از انجام تحقیقات مقدماتی بازپرس یا دادیار تشخیص میدهد که ارکان جرم محقق نشده بنابراین اصلا کلاهبرداری در کار نبوده است بلکه موضوع صرفا حقوقی بوده و باید در مراجع حقوقی مورد رسیدگی قرارگیرد نه کیفری.
دراین صورت بازپرس اقدام به صدور قرارمنع تعقیب می نماید. یا مثلا شخصی فردی را مورد ضرب و جرح قرارمی دهد و زیان دیده ازجرم به دادسرا مراجعه کرده و علیه آن شخص اقامه شکایت می کند. اما نمی تواند دلایل کافی برای اثبات اینکه توسط ان فرد مورد ضرب وجرع قرارگرفته است، ارایه دهد. دراینجا هرچند عمل مورد ادعا، یعنی ضرب و جرح جرم محسوب می شود، ولی زیان دیده نتوانسته دلایل کافی در جهت اثبات ادعای خود ارایه دهد. دراین صورت بازپرس یا دادیار قرار منع تعقیب صادرخواهد نمود.
آیا قرار منع تعقیب قابل اعتراض است؟
پس از اینکه قرارمنع تعقیب صادر شد باید به تایید دادستان برسد و در صورتی که دادستان با قرارصادره موافقت نماید قرار به طرفین دعوا ابلاغ می شود و این قرارظرف 10 روز برای اشخاص مقیم ایران وظرف یک ماه برای اشخاص مقیم خارج قابل اعتراض در دادگاه صالح به رسیدگی به آن جرم خواهد بود.
امکان طرح دعوی مجدد پس از صدور قرار منع تعقیب وجود دارد؟
الو وکیل: سوالی که مطرح می شود این است که اگر پس از اعتراض به قرار منع تعقیب در دادگاه، دادگاه نیز ان قرار را تایید نماید، در این صورت ایا دیگر نمی توان اقدامی انجام داد و پرونده برای همیشه مختومه می شود؟
در واقع طبق قانون قرار منع تعقیب از اعتبارامر مختومه برخورداراست. یعنی در صورت صدور چنین قرار و تایید ان در دادگاه امکان طرح مجدد آن دعوا میسر نخواهد بود و در صورت طرح مجدد همان دعوا دعوا رد خواهد شد.
اما به موجب قانون دادرسی کیفری تنها در یک مورد امکان طرح مجدد شکایت وجود دارد. در صورتی که برای زیان دیده از جرم دلایل جدیدی کشف شود، می تواند با ارایه ان دلایل در داسرا شکایت خود را مجددا مطرح نماید که دراین فرض امکان رسیدگی مجدد وجود خواهد داشت و بازپرس یا دادیار اقدام به انجام تحقیقات مقدماتی و تعقیب متهم خواهند نمود. اما طرح مجدد شکایت به دلیل کشف دلایل جدید فقط برای یک بار امکان دارد.
مرجع تقدیم اعتراض به قرار منع تعقیب کجا هست؟
اعتراض به قرار منع تعقیب صادره از دادسرا از طریق شعبه صادر کننده رای بعمل می آید که امروزه وضعیت ثبت چنین اعتراضیه هایی از طریق دفاتر الکترونیک خدمات قضایی نهاده شده است فلذا بایستی به این دفاتر مراجعه فرمایید. پیشنهاد می گردد حتما اعتراضیه ای خویش را در کنار لایحه ای تقدیم نمایید و لایحه مذکور در بردارنده موارد تخدیش رای صادره باشد.در این خصوص پیشنهاد می گردد با وکیل کیفری و متخصص در اینگونه دعاوی مشورت گیرید.

بیشتر بخواند مقاله: 

ترک تعقیب مانع از طرح شکایت مجدد نیست|دفتر حقوقی موکل

پیشنهاد وکیل:
چنانچه علیه شما مبادرت به طرح دعوی کیفری شده است، از عمده دفاعیات شما بسته به نوع شکایت بعمل آمده، همانا جرم نبودن عمل و یا فقدان ادله کافی است که در این خصوص پیشنهاد می گردد چنانچه متهم یا شاکی قرار گرفته اید، از طریق اخذ مشاوره با وکلای دفتر حقوقی موکل، از حقوق قانونی خویش آشنا و دفاع نمایید.
نویسنده: دکتر علی رفیعی –وکیل دادگستری

چگونه مبادرت به طرح دعوی بنماییم... (بخش اول)

چگونه مبادرت به طرح دعوی بنماییم... (بخش اول)

دفتر حقوقی موکل- دعاوی اقسام متعددی را شامل می گردد که شاید مهمترین تقسیم بندی آنرا به تقسیم میان دعوای حقوقی با دعوای کیفری مشاهده نمود. دعاوی حقوقی که دعاوی خصوصی اشخاص،شرکتها ،خانوادگی، جبران خسارات، مطالبات و بطور کلی دعاوی حاکم بر اموال را شامل می گردد، جهت اقامه دعوی و موفقیت در آن بایستی مکانیزم و تشریفات خاصی را دنبال نمود که در این نوشتار به اولین مرحله از آن یعنی دادخواست می پردازیم.

دادخواست یعنی چه؟
وکیل حقوقی : چنانچه می خواهید مبادرت به طرح دعوی حقوقی کنید ، در بدو امر نیاز هست که ادعای خود را از طریقی به اطلاع دادگاه و سایرین برسانید. قانونگذار این امر را بموجب تسلیم برگه ای تحت عنوان دادخواست، مورد شناسایی قرار داده است.فلذا در دعاوی کیفری شما از طریق این برگه مبادرت به طرح دعوی نمی نمایید.

چگونه دادخواست تنظیم نماییم؟


وکیل در تهران: تنظیم دادخواست از مهمترین بخش هر دعوی حقوقی بشمار می رود و زیربنا و شالوده آینده دعوی خویش را از طریق پرکردن این برگه رقم خواهید ساخت و بسته به نوع دعوی خود، ستون مرتبط به بخش خواسته، دلایل و شرح خواسته متفاوت خواهد بود که در نتیجه بایستی در تنظیم آن دقت فراوانی بعمل اورید و پیشنهاد می گردد قبل از تنظیم آن از وکلای دادگستری مشورت گیرید.
دادخواست از چند بخش تنظیم شده است؟
چنانچه برگ دادخواست و یا فرم الکترونیکی دادخواست را ملاحظه بنمایید متوجه خواهید شد که دادخواست از ستون های افقی و عمومی شامل ستون معرفی خواهان، ستون خوانده، ستون خواسته ، ستون دلایل و منضمات و در انتها ستون شرح دادخواست تشکیل یافته است.
جهت تنظیم دادخواست بکجا مراجعه نماییم؟
دادخواست بايد بر‌روي اوراق مخصوص كه توسط دادگستري عرضه مي‌گردد تنظيم و به زبان فارسي نوشته شود که البته امروزه تقدیم آن به محاکم از طریق دفاتر الکترونیک خدمات قضایی بعمل می آید.فلذا شما بایستی از طریق اینترنت و سایت (adliran.ir ) مبادرت به ثبت تکمیل دادخواست بنمایید و در وضعیت فعلی و بالاخص در شهرهای بزرگ، محاکم عمومی دیگر برگه دادخواست را از شما نمی پذیرند و شما باید به این دفاتر مراجعه نمایید.
البته شما می توانید از طریق اینترنت و مراجعه به سایت عدل ایران و ثبت نام در سامانه ثنا، مبادرت به تنظیم دادخواست نمایید و سپس صرفا، جهت امضای الکترونیکی به این دفاتر مراجعه نمایید. فلذا در هر حالت در وضعیت فعلی شما نیازمند مراجعه به این دفاتر خواهید بود.
دفاتر الکترونیک قضایی در کجا قرار دارند؟
اینگونه دفاتر که وظیفه ثبت اوراق قضایی از جمله دادخواست ها را عهده دار شده اند، در سراسر ایران در حال گسترش هستند و شما می توانید از طریق جستجو در گوگل یا مراجعه به سایت عدل ایران، نزدیکترین دفاتر به محل سکونت خود را بیابید.

نویسنده : دکتر علی رفیعی- وکیل دادگستری

 

احکام ارث زوجه و مادر و خواهر (بخش نخست)

احکام ارث زوجه و مادر و خواهر (بخش نخست)

دفتر حقوقی موکل- وقتی شخصی فوت می کند اموال او پس از مرگ متعلق به افرادی خواهد بود که در زمان فوت متوفی وارث او محسوب می شوند. در این مقاله به موضوعات ارث بری اشخاص مونث شامل زوجه، خواهر و مادر خواهیم پرداخت.
شرط ارث بری از متوفی چیست؟
برای اینکه کسی وارث محسوب شود باید دو شرط اساسی وجود داشته باشد:
اول: اینکه در زمانی که متوفی فوت می کند زنده باشد.
دوم: اینکه شخص داخل در طبقاتی که از نظر قانون وارث محسوب می شوند، قرارداشته باشد.
طبقات ارث شامل چه اشخاصی است؟
وکیل ارث: در قانون سه طبقه به عنوان طبقات وراث مورد تصریح قرار گرفته است. افرادی که به عنوان وارث در طبقه اول قرارمی گیرند عبارت می باشند از؛ پدر و مادر و فرزندان .
در طبقه دوم عبارتند می باشند از؛ برادر و خواهر و اجداد
در طبقه سوم عبارت می باشند از؛ عمو ها و عمه ها و دایی و خاله ها.
هریک ازاین طبقات بر طبقه بعد از خود مقدم می باشد و با وجود افراد طبقه اول، حتی اگر یک نفر باشد نوبت به افراد طبقه دوم نمی رسد و همچنین در صورت وجود افراد طبقه دوم حتی اگر یک نفر باشد، نوبت به افراد طبقه سوم نمی رسد. یعنی اگر در طبقه اول یکی از وراث، خواه پدر یا مادر یا فرزند وجود داشته باشد نوبت به خواهرها و اجداد که در طبقه دوم هستند، نمی رسد و در صورتی که در طبقه دوم یکی از وراث خواه برادرخواه خواهرو خواه اجداد باشد نوبت به عموها و عمه ها و دایی ها و خاله ها که در طبقه سوم هستند نخواهد رسید. بنابراین اگر تنها مادر در طبقه او باشد، با وجود مادر دیگرنوبت به خواهر که از افراد طبقه دوم می باشد، نمی رسد و خواهر ارث نخواهد برد. ولی در صورتی که مادرو هیچ فرد دیگری درطبقه اول نباشد نوبت به طبقه دوم رسیده و خواهر ارث خواهد برد.
اما در خصوص زوجه، طبقات ارث رعایت نمی شود. یعنی زوجه درهر صورت ارث می برد و در هیچ یک از طبقات قرار می گیرد. به عبارت دیگر اگر در طبقه اول وارثی باشد زوجه به همراه او از ترکه ارث خواهد برد و اگر در طبقه اول کسی نباشد و نوبت به طبقه دوم رسیده باشد زوجه با طبقه دوم ارث خواهد بود و اگر در طبقه دوم وارثی نباشد و نوبت به طبقه سوم رسیده باشد زوج با طبقه سوم ارث خواهد برد.
در صورتی که متوفی فرزندی نداشته باشد،مادریک سوم ترکه و زوجه در کنار مادر یک چهارم ترکه را به ارث خواهد برد، و اگر چیزی از ترکه اضافه بیاید دوباره به نسبت سهم هریک بین انها تقسیم می شود.
میزان سهم الاث خواهر ، زوجه و مادر به چه نحو است؟
الو وکیل : سهم الارث خواهر درصورتی که هیچ یک ازافراد طبقه اول نباشد، اگر تنها وارث در طبقه دوم باشد، یک دوم از ترکه به ارث می برد وسهم الارث زوجه یک چهارم ترکه خواهد بود، و اگر از ترکه چیزی اضافه بیاید مجددا به نسبت سهم هریک بین انها تقسیم می شود.
در صورتی که خواهرها چند نفر باشند دو سوم ترکه به ارث می برند و بین انها به تساوی تقسیم می شود. اما در صورتی که متوفی فرزندی داشته باشد، در این صورت مادرازترکه یک ششم و زوجه یک هشتم، ارث می برد ومابقی ترکه به فرزند خواهد رسید که اگرهردو دختر یا هردو پسر باشند به تساوی تقسیم میشود ولی اگر یکی دختر و یکی پسر باشد، پسر دو سهم و دختریک سهم خواهد برد.
در خصوص ارث زوجه باید این نکته گفته شود که زوجه علاوه بر زنده بودن در زمان فوت بایستی در زمان فوت، همسر متوفی باشد. ولی اگر زوجه طلاق گرفته باشد مستحق ارث نخواهد بود مگر اینکه زوج در زمانی که بیماربوده است او را طلاق داده باشد و بعد ازطلاق به دلیل همان بیماری نیز فوت کرده باشد که دراین صورت زوجه همچنان ارث خواهد برد.
آیا نوع ازدواج شرط ارث بری است؟
زوجه تنها در صورتی که زوجه دائم باشد ارث می برد. یعنی زوجه موقت سهمی از ارث به او تعلق نمی گیرد. اما اگر زوجه دائم متوفی متعدد باشند یک هشتم یا یک چهارمی که ازترکه سهم زوجه می باشد بین همه انها به تساوی تقسیم خواهد شد .
نویسنده: دکتر علی رفیعی- وکیل دادگستری
 - - - - - - - - - - - - -- - - -- - - - - - - - - -- - -- - - - - -- - - - - - - - - - - -- - - - -
- دفتر حقوقی موکل و سامانه مشاوره حقوقی « الو وکیل» ، از جمله ارایه دهندگان خدمات حقوقی تخصصی بشمار می آید که به شما کمک می کند مشکلات و مسائل حقوقی خود را در قالب « ارائه مشاوره حقوقی، خدمات آنلاین حقوقی، قبول وکالت و ارائه دانش حقوقی در موضوعات حقوقی» برطرف سازید.
- با عنایت به پیچیده تر شدن موضوعات و مسایل حقوقی و بهره گیری طرفین دعوی از وکلای دادکستری و توجه به این مهم که تعیین سناریو و استراتژی دفاع،سهم بسزایی در پیشبرد و موفقیت در مطالبه حق دارد که در نتیجه ضرورت بهره گیری از وکلای توانمند ، مسلط ، امین و دلسوز را دوچندان می نماید ، در این راستا وکلای ما ضمن آنکه از زبده ترین و کارشته ترین حقوقدانان در شاخه های متعدد حقوقی همچون امور حقوقی، ملکی، خانوادگی،طلاق توافقی، کیفری، علایم تجاری، چک و... بشمار می آیند ، از حیث رعایت امانت و مصلحت موکلین، خود را مکلف به رعایت اخلاق حرفه ای و ارتباط مستمر با موکلین از شروع تا خاتمه پرونده می دانند و کارنامه موفق ما از حیث صدور آرای موفق از مراجع قضایی، اقرار و اذعان موکلین سابق و معرفی به اشخاص جدید، خود گواهی است بر آنچه ذکر گردید.
- همچنین چنانچه مدنظر شما صرفاً بهره گیری از خدمات مشاوره حقوقی سریع توسط وکلای پایه یک دادگستری می باشد، می توانید از سامانه مشاوره حقوقی همراه دفتر حقوقی موکل که تحت عنوان « الو وکیل » اشتهار یافته و خدمات خویش را تحت این عنوان به هموطنان در سراسر جهان ارایه می گردد بهره مند گردید و تفاوت را احساس نمایید.
- جهت انتخاب کوتاه ترین مسیر و راهکار پرونده خویش با ما در ارتباط باشید.
- ما برای احقاق حقوق شما می جنگیم....

تفاوت توهین با افترا و قذف در چیست؟

چنانچه طرف توهین از طرف شخصی قرار گرفته اید،بایستی بدانید....

چه مواردی را توهین می گویند؟
دفتر حقوقی موکل- منظور از جرم توهین این است که  شخص با انجام دادن فعلی یا رفتاری و یا  با به کار بردن لفظی به صورت کتبی یا شفاهی، عرفا موجب کسرشان یا  تحقیر یا تخفیف شخصی شود. به عبارت دیگر کاری کند که عرفا موجب آزرده خاطر شدن شخص بوده و برخلاف اصل کرامت و قابل احترام بودن انسان باشد.
توهین شامل چه اقسامی است؟
وکیل کیفری: توهین ممکن است مصادیق زیادی داشته باشد، ولی آن چیزی که ملاک برای توهین شناخته شدن یا نشدن می شود این است؛ هرچیزی که شخص را مورد تحقیربی احترامی  قراردهد توهین محسوب می شود .اما لازم نیست که نیز واقعا شخص تحقیرو آزرده خاطر شده باشد. یعنی در توهین تحقق نتیجه لازم نیست. بلکه صرف اینکه ان عمل در عرف تحقیر امیز باشد، کفایت می کند خواه موجب تحقیر شخص شده باشد خواه نشده باشد. مثلا شخصی نسبت به دیگری لفظ احمق یا بیشعور را به کار میبرد یا اینکه با رفتار یا لفظی  او را تمسخر می کند. یا اینکه با نشان دادن حالت انگشتان دست به نوعی اورا مورد اهانت قرار می دهد، که این حرکات انگشتان در عرف یک کشوری ممکن است توهین امیز قلمداد شود یااینکه اب دهن خود را به طرف دیگری یا به صورت دیگری پرتاب کند.
توهین ممکن است به صورت حضوری باشد یا غیر حضوری. منظور از توهین حضوری؛ این است که در واقع توهین از طریق فضای مجازی صورت نمی گیرد یعنی از طریق تلگرام و ایمیل و واتس اپ نمی باشد بلکه شخص در حالی در مقابل او حضور فیزیکی دارد به او توهین می کند.
اما منظور از توهین به صورت غیر حضوری؛ این است که توهین از طریق فضای مجازی یا از طریق تماس یا پیام تلفنی محقق می شود. مثلا شخصی از طریق شبکه های مجازی مثل تلگرام یا واتس اپ به دیگری به صورت صوتی یا کتبی توهین می کند یا از طریق ارسال پیام تلفنی او را مورد توهین قرار می دهد.
توهین همچنین ممکن است به صورت عادی یا مشدد باشد منظور از توهین عادی؛ یعنی توهین به افراد عادی جامعه ولی منظور از توهین به صورت مشدد یعنی؛ توهین به یکی از روسای سه قوه یا معاونان یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا اعضای خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزراتخانه ها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداری ها در حال انجام وظیفه  که مجازات توهین مشدد شدیدتر از توهین عادی می باشد یعنی 3 تا 6 ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق ویا 50 هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی.
 پس توهین خواه حضوری باشد خواه غیر حضوری خواه شفاهی باشد خواه کتبی خواه موجب آزرده خاطر شخص شده باشد یا  نشده باشد، اگر عرفا تحقیرامیز و ناخوشایند باشد توهین محسوب خواهد شد.

تفاوت توهین با افترا و قذف در چیست؟

الو وکیل: جرم توهین با جرم قذف یا افترا یا توهین فرق دارد. جرم قذف زمانی محقق می شود که شخص به دیگری نسبت زنا و لواط دهد. مثلا اگر شخص به دیگری بگوید زناکار یا اینکه بگوید تو با فلان کس رابطه زنا یا لواط داشته ای. ممکن است شخص با ارتکاب جرم قذف به نوعی مرتکب جرم توهین هم شده باشد. مثلا وقتی شخص به دیگری می گوید زنا زاده، چون بااین لفظ به پدر و مادر او نسبت زنا زده است مرتکب جرم قذف شده و چون با این لفظ او را تحقیر و تخفیف کرده است مرتکب جرم توهین شده است.
جرم قذف نیز ممکن است به صورت حضوری یا غیرحضوری و کتبی یا شفاهی محقق گردد.
جرم افترا زمانی محقق می شود که شخصی به دیگری جرمی را نسبت میدهد. خواه به صورت لفظی یا عملی .مثلا وقتی شخص به دیگری جرم سرقت را نسبت می دهد یا اینکه مواد مخدر در وسایل یا منزل او قرار می هد تا او را مورد تهمت و اتهام قرارد دهد در واقع مرتکب جرم افترا یا تهمت شده است.
در صورتیکه بما توهین شد بکجا بایستی مراجعه نمود؟
شخصی که مورد توهین قرارگرفته است می تواند در جهت پیگیری و تحت تعقیب قراردادن متهم شکایت خود را از طریق فاتر خدمات قضایی مطرح نماید تا در دادسرا مورد رسیدگی قرار گیرد.

مجازات توهین چیست؟

قانون گذار در قانون مجازات اسلامی، توهین به دیگری را جرم انگاری کرده و برای آن مجازات مشخص کرده است. مجازاتی که در قانون برای  جرم توهین پیش بینی شده است  شلاق تا 74 ضربه و یا جزای نقدی از 50هزارریال تا یک میلیون می باشد.

پیشنهاد وکیل: در این خصوص پیشنهاد می‌گردد قبل از هر اقدام قضایی  از طریق وکلای دادگستری مشورت نمایید چرا که در آرای قضایی مشاهده می گردد که در برخی موارد به لحاظ عدم لفظ بکارگیری شده بعنوان توهین و همچنین عدم ذکر صریح الفاظ بکار رفته، شکایات اشخاص منتج به رد می گردد.همچنین چنانچه طرف شکایات توهین قرار گرفته اید اصولا با ابلاغیه ای دایر بر اتهام انتسابی توهین در متون ابلاغیه مواجه خواهید شد که در این خصوص نیز به لحاظ موارد اشاره گشته، واجد دفاعیات قانونی در رد اتهام خویش خواهید بود.

نویسنده :  دکتر علی رفیعی _وکیل دادگستری

 

احکام ارث بری زنان چگونه است؟

احکام ارث زوجه و مادر و خواهر (بخش نخست)

دفتر حقوقی موکل- وقتی شخصی فوت می کند اموال او پس از مرگ متعلق به افرادی خواهد بود که در زمان فوت متوفی وارث او محسوب می شوند. در این مقاله به موضوعات ارث بری اشخاص مونث شامل زوجه، خواهر و مادر خواهیم پرداخت.
شرط ارث بری از متوفی چیست؟
برای اینکه کسی وارث محسوب شود باید دو شرط اساسی وجود داشته باشد:
اول: اینکه در زمانی که متوفی فوت می کند زنده باشد.
دوم: اینکه شخص داخل در طبقاتی که از نظر قانون وارث محسوب می شوند، قرارداشته باشد.
طبقات ارث شامل چه اشخاصی است؟
وکیل ارث:

در قانون سه طبقه به عنوان طبقات وراث مورد تصریح قرار گرفته است. افرادی که به عنوان وارث در طبقه اول قرارمی گیرند عبارت می باشند از؛ پدر و مادر و فرزندان .
در طبقه دوم عبارتند می باشند از؛ برادر و خواهر و اجداد
در طبقه سوم عبارت می باشند از؛ عمو ها و عمه ها و دایی و خاله ها.
هریک ازاین طبقات بر طبقه بعد از خود مقدم می باشد و با وجود افراد طبقه اول، حتی اگر یک نفر باشد نوبت به افراد طبقه دوم نمی رسد و همچنین در صورت وجود افراد طبقه دوم حتی اگر یک نفر باشد، نوبت به افراد طبقه سوم نمی رسد. یعنی اگر در طبقه اول یکی از وراث، خواه پدر یا مادر یا فرزند وجود داشته باشد نوبت به خواهرها و اجداد که در طبقه دوم هستند، نمی رسد و در صورتی که در طبقه دوم یکی از وراث خواه برادرخواه خواهرو خواه اجداد باشد نوبت به عموها و عمه ها و دایی ها و خاله ها که در طبقه سوم هستند نخواهد رسید. بنابراین اگر تنها مادر در طبقه او باشد، با وجود مادر دیگرنوبت به خواهر که از افراد طبقه دوم می باشد، نمی رسد و خواهر ارث نخواهد برد. ولی در صورتی که مادرو هیچ فرد دیگری درطبقه اول نباشد نوبت به طبقه دوم رسیده و خواهر ارث خواهد برد.
اما در خصوص زوجه، طبقات ارث رعایت نمی شود. یعنی زوجه درهر صورت ارث می برد و در هیچ یک از طبقات قرار می گیرد. به عبارت دیگر اگر در طبقه اول وارثی باشد زوجه به همراه او از ترکه ارث خواهد برد و اگر در طبقه اول کسی نباشد و نوبت به طبقه دوم رسیده باشد زوجه با طبقه دوم ارث خواهد بود و اگر در طبقه دوم وارثی نباشد و نوبت به طبقه سوم رسیده باشد زوج با طبقه سوم ارث خواهد برد.
در صورتی که متوفی فرزندی نداشته باشد،مادریک سوم ترکه و زوجه در کنار مادر یک چهارم ترکه را به ارث خواهد برد، و اگر چیزی از ترکه اضافه بیاید دوباره به نسبت سهم هریک بین انها تقسیم می شود.
میزان سهم الاث خواهر ، زوجه و مادر به چه نحو است؟
الو وکیل :

سهم الارث خواهر درصورتی که هیچ یک ازافراد طبقه اول نباشد، اگر تنها وارث در طبقه دوم باشد، یک دوم از ترکه به ارث می برد وسهم الارث زوجه یک چهارم ترکه خواهد بود، و اگر از ترکه چیزی اضافه بیاید مجددا به نسبت سهم هریک بین انها تقسیم می شود.
در صورتی که خواهرها چند نفر باشند دو سوم ترکه به ارث می برند و بین انها به تساوی تقسیم می شود. اما در صورتی که متوفی فرزندی داشته باشد، در این صورت مادرازترکه یک ششم و زوجه یک هشتم، ارث می برد ومابقی ترکه به فرزند خواهد رسید که اگرهردو دختر یا هردو پسر باشند به تساوی تقسیم میشود ولی اگر یکی دختر و یکی پسر باشد، پسر دو سهم و دختریک سهم خواهد برد.
در خصوص ارث زوجه باید این نکته گفته شود که زوجه علاوه بر زنده بودن در زمان فوت بایستی در زمان فوت، همسر متوفی باشد. ولی اگر زوجه طلاق گرفته باشد مستحق ارث نخواهد بود مگر اینکه زوج در زمانی که بیماربوده است او را طلاق داده باشد و بعد ازطلاق به دلیل همان بیماری نیز فوت کرده باشد که دراین صورت زوجه همچنان ارث خواهد برد.
آیا نوع ازدواج شرط ارث بری است؟
زوجه تنها در صورتی که زوجه دائم باشد ارث می برد. یعنی زوجه موقت سهمی از ارث به او تعلق نمی گیرد. اما اگر زوجه دائم متوفی متعدد باشند یک هشتم یا یک چهارمی که ازترکه سهم زوجه می باشد بین همه انها به تساوی تقسیم خواهد شد .
نویسنده: دکتر علی رفیعی- وکیل دادگستری
 - - - - - - - - - - - - -- - - -- - - - - - - - - -- - -- - - - - -- - - - - - - - - - - -- - - - -
- دفتر حقوقی موکل و سامانه مشاوره حقوقی « الو وکیل» ، از جمله ارایه دهندگان خدمات حقوقی تخصصی بشمار می آید که به شما کمک می کند مشکلات و مسائل حقوقی خود را در قالب « ارائه مشاوره حقوقی، خدمات آنلاین حقوقی، قبول وکالت و ارائه دانش حقوقی در موضوعات حقوقی» برطرف سازید.
- با عنایت به پیچیده تر شدن موضوعات و مسایل حقوقی و بهره گیری طرفین دعوی از وکلای دادکستری و توجه به این مهم که تعیین سناریو و استراتژی دفاع،سهم بسزایی در پیشبرد و موفقیت در مطالبه حق دارد که در نتیجه ضرورت بهره گیری از وکلای توانمند ، مسلط ، امین و دلسوز را دوچندان می نماید ، در این راستا وکلای ما ضمن آنکه از زبده ترین و کارشته ترین حقوقدانان در شاخه های متعدد حقوقی همچون امور حقوقی، ملکی، خانوادگی،طلاق توافقی، کیفری، علایم تجاری، چک و... بشمار می آیند ، از حیث رعایت امانت و مصلحت موکلین، خود را مکلف به رعایت اخلاق حرفه ای و ارتباط مستمر با موکلین از شروع تا خاتمه پرونده می دانند و کارنامه موفق ما از حیث صدور آرای موفق از مراجع قضایی، اقرار و اذعان موکلین سابق و معرفی به اشخاص جدید، خود گواهی است بر آنچه ذکر گردید.
- همچنین چنانچه مدنظر شما صرفاً بهره گیری از خدمات مشاوره حقوقی سریع توسط وکلای پایه یک دادگستری می باشد، می توانید از سامانه مشاوره حقوقی همراه دفتر حقوقی موکل که تحت عنوان « الو وکیل » اشتهار یافته و خدمات خویش را تحت این عنوان به هموطنان در سراسر جهان ارایه می گردد بهره مند گردید و تفاوت را احساس نمایید.
- جهت انتخاب کوتاه ترین مسیر و راهکار پرونده خویش با ما در ارتباط باشید.
ما برای احقاق حقوق شما می جنگیم....

اموال قابل بازداشت محكوم عليه نزد شخص ثالث

اجرای احکام مدنی، جلد دوم
گفتار دوم - اموال قابل بازداشت محكوم عليه نزد شخص ثالث
409. اموال قابل بازداشت نزد شخص ثالث در زیر بررسی می شوند.
بند نخست - مال منقول
۴۱۰- مبحث ششم از فصل دوم قانون اجرای احکام مدنی که مواد ۸۷ تا ۹۵ را دربر می گیرد توقیف اموال منقول محكوم عليه که نزد شخص ثالث است، عنوان گرفته است. پس آنچه مسلم است مال منقول محكوم عليه نزد شخص دیگر می تواند بازداشت شود تفاوتی نمی نماید که «پیکر داره یا بی پیکر》باشد و نیز تفاوتی نمی کند که این مساله مالی باشد که محكوم عليه از شخص ثالث خریداری نموده و به خریدار (محكوم عليه) تحویل نشده یا مالی باشد که متعلق به محكوم عليه بوده و با هر عقدی از عقود، اعم از ودیعه، اجاره، عاريه یا ... نزد شخص ثالث باشد؛ البته چنانچه مال محكوم عليه نزد شخص ثالثی باشد که نسبت به آن حقی دارد (مانند کامیونی که در اجاره است) و مال بازداشت شود حق شخص ثالث نسبت به مال، عندالاقتضا لحاظ خواهد گردید (نک. ش. 434)
بند دوم - طلب
۴۱۱ با توجه به مواد ۸۷، ۸۹ و ۹۰ قانون اجرای احکام مدنی حتی طلبی که محكوم عليه از شخص دیگر دارد، منشا آن هر چه باشد، می تواند نزد بدهکار بازداشت شود. پس چنانچه محكوم عليه بابت اجاره بها، ثمن مبيع، وام پرداختی یا... مبلغی از شخص دیگر بستانکار باشد، محکوم له می تواند این مبلغ را نزد بدهکار بازداشت کند.
مفهوم اصطلاح 《مال》، از جمله طلبه محكوم عليه و نیز اصطلاح شخص ثالث که در مواد ۸۷ به بعد قانون اجرای احکام مدنی به کار رفته به اندازه ای گسترده است که تمام حقوقی را که محكوم عليه در برابر شخص ثالث دارا بوده و این شخص باید ادا کند و یا حتی مالی باشد که به گونه ای، در اختیار شخص ثالث است دربر می گیرد تا آنجا که می تواند حتی سهام بالغی را که محكوم عليه در شرکت سهامی خاص یا عام دارد که در مال بودن آن تردیدی نیست در بر گرفته و شرکت را به عنوان شخص ثالث مکلف به انجام تکالیف مقرر در مواد ۸۷ به بعد قانون اجرای احکام مدنی نماید.
بند سوم - وجه نقد
۴۱۲. وجه نقد محكوم عليه، نزد شخص دیگر نیز قابل بازداشت است؛ مانند آنکه محکوم علیه یک یا چند بسته اسکناس پانصد هزار ریالی نزد شخصی به امانت گذاشته باشد.
۴۱۳. بازداشت موجودی حساب بانکی محکوم علیه نیز به ترتیب مقرر در مواد ۸۷ به بعد ق.ا.ا.م انجام میشود و از این رو با معرفی محکوم له، اخطار توقیف به بانک ابلاغ می گردد و تا زمانی که وجه متعلق به محكوم عليه در اختیار بانک مخاطب باشد بانک مکلف به اقدام است؛ حتی اگر وجه مورد نظر، با چک رمزدار بانکی منتقل شده باشد (۲) تا زمانی که به حساب محكوم عليه در بانک دیگری واریز نشده باشد بانک مخاطب و سپس بانکی که محکوم علیه در آن حساب بانکی داشته و وجه چک به آن واریز می شود، در صورت اخطار توقیف مکلف به بازداشت هستند. البته اکنون در اجرای ماده ۱۹ ق. ن.ا. م.م به درخواست محکوم له، مرجع اجراکننده رأی به بانک مرکزی دستور می دهد که وجود موجود در حسابهای بانکی محكوم عليه، در هر بانکی که باشد بازداشت شود.

افزایش یا کاهش سن شناسنامه

در جامعه ممکن است افرادی باشند که ادعا می کنند، سن واقعی انها با سنی که در شناسنامه انها درج شده، متفاوت است، یعنی سن واقعی انها بیشتر یا کم تر از سنی است که در شناسنامه انهاست. این ادعاها ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ یعنی گاهی اتفاق می افتد که والدین صاحب فرزندی می شوند وبرای او شناسنامه اخذ می کنند، اما پس از فوت فرزند، شناسنامه او ابطال نمی گردد و شناسنامه فرزند فوت شده برای فرزند دیگری که متولد می شود، مورد استفاده قرارمی گیرد.

همچنین گاهی فرد برای اینکه در یک مسابقه ورزشی شرکت کند و یا دختر یا پسری که قصد دارد با شخص مورد علاقه اش که اختلاف سنی با او دارد ازدواج کند، ادعای مبنی برعدم تطابق سن واقعی خود با سن شناسنامه را مطرح میکند. یا گاهی شخص مدعی می باشد که سن او به خاطر اشتباه مامور اداره ثبت احوال کم تر یا بیشتر از سن واقعی او نوشته شده است. برای این موضوع قانون گذار راه حلی را پیش بینی کرده است. ولی اصل را بر ممنوعیت تغییر سن قرار داده و تغییر سن منوط به این شده است که اختلاف سن، واقعی باشد. یعنی شخص به صرف اینکه قصد شرکت در مسابقه یا قصد ازدواج با فردی را دارد و یا غیره، بخواهد درخواست تغییر سن را بدون اینکه سن واقعی او با سن شناسنامه اختلاف داشته باشد،مطرح کند، این امر کافی و قابل توجیه برای پذیرش درخواست تغییر سن، چه به صورت افزایش و چه به صورت کاهش سن نخواهد بود. برای تغییر سن به موجب قانون دو مرجع پیش بینی شده است. یعنی شخص باید درخواست تغییر سن را درمراجعی که در قانون پیش بینی شده است، تقدیم نماید.

یک مرجع، کمیسیون تشخیص سن مستقر در ثبت احوال می باشد و مرجع دیگر دادگاه حقوقی است. در صورتی که شخص مدعی این باشد که بین سن واقعی و سن شناسنامه اش، بیشتر از 5 سال اختلاف وجود دارد، باید درخواست تغییر سن را در کمیسیون تشخیص سن که متشکل از فرماندار یا بخشدار، رئیس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب، مدیر عامل سازمان بهداری استان ورئیس شورای اسلامی شهرویا بخش و با عضویت و ریاست دادگاه صالحه محل می باشد، مطرح نماید. ولی در صورتی که شخص مدعی این باشد که بین سن واقعی و سن شناسنامه اش، کم تر از 5 سال اختلاف وجود دارد، درخواست تغییر سن را باید در دادگاه حقوقی محل اقامت خود مطرح نماید. پس از طرح درخواست در فرمانداری یا دادگاه، مراجع مزبور دلایل و مستندات شخص را مورد بررسی قرار داده و او را برای انجام معاینات و ازمایشات پزشکی به پزشکی قانونی ارجاع می دهند.

درصورتی که مراجع مزبور به موضوع درخواست رسیدگی و با تغییر سن موافقت ننمایند، اگر تصمیم از کمیسیون تشخیص سن، صادر شده باشد، این تصمیم قابل اعتراض نخواهدبود و مجدد نیز نمی توان درخواست تغییر سن را مطرح نمود، ولی تصمیمی که از دادگاه حقوقی صادر می گردد، قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر خواهد بود. یعنی در صورتی که دادگاه رای بر عدم پذیرش دعوای تغییر سن دهد، متقاضی تغییر سن حق خواهد داشت که به رای دادگاه در دادگاه تجدیدنظر اعتراض نماید و اداره ثبت احوال نیز حق خواهد داشت در صورتی که دادگاه رای به پذیرش دعوای تغییر سن دهد، به رای در دادگاه تجدینظر اعتراض نماید. هرشخص در صورتی که شرایط تغییر سن را داشته باشد تنها یک باردرطول عمر خود می تواند سن خود را تغییر دهد.

اگر تغییر سن بالای 5 سال مورد نظر باشد، شخص برای اینکه بتواند درخواست تغییرسن را مطرح کند باید به سن 18 سال رسیده یا اینکه حکم رشد او قبل از 18 سال صادر شده باشد یا اینکه ولی یا وصی یا قیم او اقدام نماید. به منظور اقدام برای تغییر سن بالاتر از5 سال شخص می بایست به دبیرخانه کمیسیون تشخیص سن در اداره ثبت احوال محل اقامت خود مراجعه کرده و مدارک مورد نیازرا به انضمام درخواست تغییر سن، تقدیم دارد و در صورتی که شناسنامه در خارج از ایران تنظیم شده باشد باید در کمیسیون تشخیص ادره ثبت تهران مطرح گردد. اما اگر تغییر سن کم تر از 5 سال باشد، باید دادخواست تغییر سن به طرفیت اداره ثبت احوال در دادگاه حقوقی تقدیم شود. چون مرجعی که باید اقدام به تغییر سن در شناسنامه می نماید اداره ثبت احوال است به همین خاطر باید طرف دعوا قرار گرفته و پس از صدور حکم بر تغییر سن ان اداره موظف تغییر سن خواهد بود.

تهدید به انتشار عکس در فضای مجازی

در جامعه امروزی ممکن است دختر و پسری بایکدیگر روابط دوستی داشته و در دوران رابطه ،دخترعکس های شخصی وبرهنه خود را در اختیار طرف مقابل خود قرارداده باشد، یا زن ومردی که رابطه زن و شوهری بین انها برقرار می باشد در این دوران، عکس های شخصی زن در اختیارشوهرقرارگرفته باشد. اما زمانی که روابط دوستی یا زناشویی تمام می شود، این موضوع مورد سواستفاده قرارگفته و به دنبال انتقام جویی و اهداف تلافی جویانه و یا هر منظور دیگری، تهدید به انتشاراین عکس ها صورت می گیرد. تهدید به انتشارعکس، در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است و قانون بیان داشته است؛ هرگاه کسی دیگری را به هر نحوتهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی یا به افشای سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امریا ترک فعلی نموده یا ننموده باشد به مجازات محکوم می شود.

بنابراین تهدید به انتشار عکس جرم بوده و تهدید کننده هر قصد وغرضی داشته باشد خواه خیرخواهانه یا غیرخیرخواهانه، تاثیری در تحقق جرم نخواهد داشت. همچنین فرقی نمی کند که شخص تهدید به انتشار و ارسال عکس برای محارم زن کرده باشد یا برای کسانی که برای او نامحرم هستند، یعنی مثلا گاهی اوقات ممکن است به دلیل اختلافاتی که بین زن و شوهر ایجاد می شود، زن حاضر به تمکین از شوهر نشود و منزل مشترک را ترک کند. شوهربه قصد اینکه زن دوباره به زندگی مشترک بازگردد، تهدید به انتشار عکس های او می نماید، یا مثلا پسری که قبلا به خاطر ارتباطی که با دختر داشته یا به نحوی از انحاء، عکس های شخصی دختری در اختیاراو قرار گرفته است، به منظور اخاذی یا سواستفاده جنسی یا هر منظور غیرخیرخواهانه دیگری، تهدید به انتشار عکس می نماید. در اینجا قصد شخص در انتشار عکس مهم نبوده و جرم تهدید به انتشار محقق شده است، یا مثلا ممکن است شخص تهدید به انتشار و ارسال عکس زن برای محارم او یعنی پدر و مادر و یا کسان نامحرم دیگری کرده باشد که این نیز در امر تحقق جرم تهدید به انتشار اثری ندارد. تهدید به انتشاری که در قانون مجازات بیان شده است، مربوط به تهدیدی است که از طریق فضای غیر مجازی می باشد. اما اگر تهدید به انتشار از طریق فضای مجازی صورت گرفته باشد، دراین صورت باید به قانون مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت دارند، استناد نمود.

اما متاسفانه برخی از وکلا و قضات بی اطلاع از این موضوع بوده و تهدید خواه از طریق فضای مجازی خواه از غیرمجازی صورت گرفته باشد، در هرصورت به قانون مجازات اسلامی استناد می نمایند. مجازاتی که برای تهدید از طریق فضای مجازی در نظرگرفته شده است، شدیدتر از مجازاتی می باشد که برای تهدید از طریق غیرفضای مجازی می باشد، یعنی در اولی، مجازات شلاق یا حبس دو ماه دو سال، ولی دردومی مجازات 2سال تا 5 سال حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی مثل ممنوعیت ازاستخدام در ارگان های دولتی . منظور از انتشارعکس، این نیست که تهدید به انتشار به صورت گسترده در فضای مجازی یا غیرفضای مجازی شده باشد، بلکه حتی اگر تهدید به این شده باشد که عکس، تنها در اختیار یک شخص قرار خواهد گرفت، جرم محقق می شود. علاوه براینکه تهدید به انتشار عکی جرم است، خود انتشار عکس نیز جرم مستقلی می باشد و مرتکب به هردو مجازات محکوم خواهد شد. یعنی در صورتی که شخصی تهدید به انتشارعکس نماید و بعد از آن نیز، عکس ها را منتشر نماید، مرتکب دو جرم شده، که علاوه بر مجازات تهدید به انتشارعکس، به مجازات انتشار عکس نیز محکوم خواهد شد. انتشار عکس، در قانون جرایم رایانه جرم انگاری شده و برای ان مجازات حبس تا دوسال یا جزای نقدی در نظر گرفته شده است. شخصی که محکوم به این جرایم می شود، عکس هایی که در اختیار متهم ویا در گوشی او بوده است، مسترد یا از حافظه گوشی پاک خواهد شد. با توجه به اینکه پیگیری این نوع جرایم نیاز به تخصص و دفاعیات خاصی اعم شکلی و ماهوی در مراحل دادرسی خواه بدوی و تجدیدنظر می باشد، حضور وکیل دادگشتری امری لازم و ضروری می باشد و بهتر است از وکلایی که د راین زمینه تجربه دارند بهره گرفته شود .

حالت‌های مختلف نتیجه استعلام اصالت گوشی

خریدارانی که قصد خرید گوشی تلفن همراه دارند، باید با مراجعه به سامانه‌ی همتا، اصالت دستگاه را استعلام کنند.

به گزارش ایسنا، طرح رجیستری یا شناسنامه‌دار کردن تجهیزات سیم‌کارت‌خور با هدف مبارزه سیستمی با قاچاق تلفن همراه، پیاده‌سازی و اجرا شد. در رجیستری با استفاده از امکانات زیرساختی مخابرات، همه گوشی‌های فعال اسکن می‌شوند و با استفاده از کد IMEI می‌توان آن‌ها را شناخت. این کد مانند شماره شناسنامه برای تلفن‌های همراه است و توسط شرکت سازنده و به شکل منحصر به فرد صادر می‌شود.

پس از شروع به کار کامل طرح رجیستری در طول یک سال گذشته، به محض فعال شدن گوشی، تلفن همراهی که به شکل قاچاق وارد کشور شده باشد، شناسایی شده و دارنده گوشی غیرقانونی تنها ۳۰ روز مهلت استفاده از شبکه تلفن همراه را دارد؛ بنابراین لازم است خریدارانی که قصد خرید دستگاه سیم‌کارت‌خور دارند، از فعال‌سازی دستگاه اطمینان حاصل کنند.

از طرفی پیش از فعال‌سازی گوشی، لازم است از اصالت آن نیز مطمئن شوید. برای آگاهی از استعلام اصالت گوشی، ابتدا با هر گوشی دلخواهی کد دستوری #۷۷۷۷* را شماره‌گیری کنید تا به سامانه همتا متصل شوید و عدد یک که مربوط به استعلام اصالت و ارز است را بفرستید. سپس شناسه ۱۵ رقمی IMEI گوشی را بدون علامت اضافی وارد و ارسال کنید. نتیجه استعلام اصالت برایتان پیامک می‌شود.

حالت‌های مختلف نتیجه استعلام اصالت گوشی

حالت اول برای زمانی است که گوشی آکبند و قانونی و دارای گارانتی معتبر باشد. مدل، برند و شناسه دستگاه هم داخل پیامک هست و می‌توان این گوشی را خریداری کرد.

در حالت دوم نتیجه استعلام اصالت این است که دستگاه قانونی نیست و در شبکه سرویس نخواهد گرفت. اگر دستگاه غیرقانونی باشد، تنها ۳۰ روز به صورت موقت می‌تواند از خدمات اپراتوری استفاده کند و بعد از آن قطع می‌شود.

حالت سوم زمانی است که دستگاه قانونی، اما دست دوم است؛ یعنی قبلاً از آن استفاده شده است. در این حالت در متن پیامک آمده که این دستگاه قبلاً با یک سیم‌کارت روشن شده است. در این مورد هم باید احتیاط کرد که این گوشی را به جای گوشی آکبند به شما نفروشند و هم اینکه مالکیت دستگاه را از طریق انتقال مالکیت به شما منتقل کنند.

حالت چهارم مربوط به گوشی‌های مسافری است؛ یعنی گوشی از طریق یک مسافر وارد کشور شده و فاقد هرگونه گارانتی و خدمات پس از فروش است. در این حالت باید مواظب باشید به اسم گوشی معتبر و یا دارای گارانتی گوشی را خریداری نکنید.

حالت پنجم مربوط به گوشی‌هایی است که از منطقه آزاد تجاری وارد کشور شده‌اند و صرفاً در مناطق آزاد سرویس می‌گیرند و خارج از این مناطق به این گوشی‌ها خدمات اپراتوری ارائه نمی‌شود.

در حالت ششم ممکن است با این پیام مواجه شوید که دستگاه قانونی نیست اما مشمول طرح ثبت تلفن همراه هم نیست. اگر دستگاهی که می‌خواهید بخرید، تلفن همراه باشد، نباید این گوشی را بخرید چون در آینده قطع می‌شود. اما اگر گوشی نباشد می‌توانید با سیم‌کارتتان از آن دستگاه استفاده کنید تا قانونی شود.

منبع ایسنا

هر آنچه راجع به نفقه می بایست بدانید

وقتی عقد نکاح منعقد می شود آثار مالی متعددی را به همراه دارد، که یکی از انها، پرداخت نفقه می باشد. در واقع به موجب ماده 1102 قانون مدنی، همین که نکاح به طور صحیح واقع شد، حقوق وتکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.  پرداخت نفقه، یکی از تکالیفی است که به موجب قانون برعهده شوهر قرارداده شده است. بنابراین شوهرموظف است به محض وقوع عقد نفقه زن را پرداخت نماید، خواه زندگی مشترک را شروع کرده باشند خواه نه، یعنی لازمه استحقاق زن بر نفقه، گرفتن مجلس عروسی و شروع زندگی مشترک نمی باشد، چون صرف تحقق عقد نکاح، تکلیف به پرداخت نفقه را ایجاد می کند. اما تکلیف به پرداخت نفقه برای شوهر مطلق نیست، یعنی ممکن است این تکلیف از عهده او ساقط شود. زمانی تکلیف به پرداخت نفقه از عهده شوهرساقط می شود که زن از شوهر تمکین نکند، درواقع عدم تمکین زن یا نشوز او باعث سقوط حق نفقه او می شود. در واقع نشوز زن مانعی برای پرداخت نفقه می باشد.  اما موردی وجود دارد که زن علی رغم عدم تمکین، همچنان مستحق نفقه می باشد، و آن زمانی است که زن پس از وقوع عقد، هیچ گونه تمکینی اعم از تمکین عام یا تمکین خاص نکرده و مطالبه مهریه را نیز مطرح کرده باشد. چون زن در این مورد حق حبس دارد و می تواند تا زمانی که مهریه او پرداخت نشده است، از شوهرتمکین نکند.

پس زن در این مورد، زن ناشزه محسوب نمی شود و می تواند نفقه را مطالبه نماید. اما معنا و مراد از نفقه؛ یعنی همه نیازهای متعارف ومتناسب با وضعیت زن، از قبیل مسکن، اثاث منزل، هزینه های روزمره زندگی، هزینه های درمانی و بهداشتی. به عبارت دیگرشوهر مکلف است هرآنچه را که زن با توجه وضعیت خود، به طور متعارف  احتیاج دارد، فراهم نماید. اما در صورتی که شوهربه تکلیف خود عمل نکند و نفقه زن را پرداخت ننماید،  این اقدام او جنبه کیفری دارد و به موجب ماده 53 قانون حمایت خانواده، جرم انگاری و برای آن مجازات تعیین شده است. عدم پرداخت نفقه نه تنها جنبه کیفری دارد، قابل پیگیری حقوقی نیز می باشد. یعنی زن می تواند برای مطالبه آن دادخواست حقوقی دهد. زن اگر بخواهد به خاطر عدم پرداخت نفقه شکایت کیفری نماید، باید از طریق دفاتر خدمات قضایی در دادسرا طرح شکایت نماید، و اگر بخواهد دعوای حقوقی مطرح نماید، باید از طریق شورا حل اختلاف،  اقدام نماید. عدم پردخت نفقه همچون دینی بر ذمه شوهر باقی می ماند، یعنی زن می تواند هم نفقه جاری و آینده، و هم نفقه گذشته یا معوقه خود را مطالبه نماید. منظور از نفقه معوقه؛ یعنی اگر شوهربرای مدتی مثلا 2 ماه،  نفقه زن را علی رغم تمکین زن نپرداخته باشد، نفقه مدتی که پرداخت نشده است بر ذمه او بوده و باید بپردازد.

همچنان که مشخص است امورمربوط به نفقه، تخصصی بوده و نیاز به حضورو راهنمایی وکیل نفقه می باشد، چون مسئله تمکین و نشوز، نیاز به بررسی حقوقی و تامین و ارایه دلیل می باشد. نفقه زن برخلاف نفقه فرزند، لازم نیست که شوهر توانایی مالی بر پرداخت آن داشته باشد، یعنی با وقوع عقد شوهر مکلف به پرداخت نفقه می باشد خواه شوهر توانایی مالی داشته باشد خواه نه. اما در صورتی که شوهر ثابت نماید که توانای مالی ندارد، این موضوع، تنها جنبه کیفری و جرم بودن آن را ازبین می برد، یعنی شوهر دیگر قابل مجازات نیست، ولی جنبه حقوقی آن برقرار بوده و شوهرمکلف به پرداخت نفقه است. همچنین نفقه زن برخلاف نفقه فرزند لازمه ش عدم توانایی مالی زن نیست، یعنی زن خواه ثروتمند باشد خواه نباشد، شوهردر هر صورت، با توجه به تکلیفی که از عقد نکاح برای او ایجاد شده است، مکلف به پرداخت نفقه خواهد بود. مرد نه تنها مکلف به پرداخت نفقه پس از وقوع است، بلکه پس از وقوع طلاق نیز در صورتی که طلاق، طلاق رجعی باشد و تا زمانی که زن در عده طلاق قراردارد، باید نفقه زن را پرداخت نماید، چون زنی که به صورت رجعی طلاق داده می شود، در حکم زوجه بوده و تمام احکام و آثار مربوط به زوجیت همچنان برقرار می باشد. در پایان باید گفت که عدم پرداخت نفقه، این امکان را به زن می دهد تا برمبنای شرطی که زوجین در ضمن عقد نکاح کرده اند و قاعده عسرو حرج که در قانون مدنی بیان شده است، از دادگاه تقاضای صدور حکم طلاق نماید.

لینک دین
تلگرام
اینستاگرام
الووکیل

ورود اعضا

برای دریافت خدمات حقوقی ثبت نام کنید