لایحه دفاعیه معامله فضولی

ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران
باسلام
احتراماً در خصوص پرونده تحت کلاسه بشماره.. که منجر به صدور دادنامه برخلاف گردیده است بدین وسیله ضمن تجدیدنظرخواهی از دادنامه بشماره..................... مورخ............... مستند به جهات الف، ج و ه ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی مطالب ذیل جهت تنویر ذهن آن مقام محترم به استحضار می رساند:

الف-گردشکار:
1-اینجانب بعنوان شخصی غیربومی و ساکن شهرستان تهران، متعاقب توافقات صورت پذیرفته با تجدیدنظرخواندگان از جمله خانم ........ در تاریخ............... مبادرت به انعقاد قرارداد مبایعنامه در خصوص 6دانگ یک قطعه زمین واقع در .................... می نمایم و ثمن قرارداد را طی دو فقره چک تحویل تجدیدنظرخواندگان داده و نامبردگان متعاقب ایفای تعهدات قراردادی اینجانب از جمله خانم........ مبادرت به تحویل 6دانگ موضوع معامله به اینجانب می نمایند.
اینجانب وفق حقوق حاصله ناشی از مالکیت ، مبادرت به ساخت دیوارکشی در موضوع معامله می نمایم که پس از گذشت 6ماه از زمان انعقاد قرارداد شاهد طرح دعوی واهی کیفری دایر بر اتهام فروش مال غیر در خصوص کل موضوع معامله به مساحت 1500 متر مربع می گردم و مراتب در حالیست که تجدیدنظرخوانده محترم در خصوص کل موضوع پلاک ثبتی ، مبادرت به امضای ذیل قرارداد تحت عنوان فروشنده نموده اند که در نهایت اتهام فروش مال غیر منجر به رد می گردد.

fozoloi

ب- دفاعیات ماهوی:
2-با تدقیق نسبت به مبایعنامه مورخ فی مابین متعاقدین که با علم به قرارداد مشاهده می گردد :
اولاً موضوع مورد معامله : 6 دانگ یک قطعه زمین بمساحت 1500 متر مربع می باشد و کل موضوع معامله در قبال ثمن معینه ، به ملکیت اینجانب وفق مواد 338 و 339 قانون مدنی در می آید فلذا هرگونه تفکیکی در این خصوص به لحاظ قرار گیری کل موضوع معامله در قبال کل ثمن قراردادی، مغایرت با قصد متبایعیین در خصوص تجزیه قرارداد، قرار دارد
ثانیاً معلوم و معین بودن بودن موضوع :
چنانچه مستحضرید متعاقدین قرارداد مذکور ، وفق ماده 211 قانون مدنی بالغ، رشید و عاقل می باشند و فروشندگان با علم به موضوع شش دانگ موضوع معامله و این مهم که چه امری را موضوع مورد معامله می باشد، وفق مواد 214 219 و 220 قانون مدنی مبادرت به انعقاد مبایعنامه نموده اند.
ثالثاً تسلیم موضوع معامله:
چنانچه مستحضرید از آثار قرارداد بیع، تکلیف بایع به تسلیم موضوع معامله وفق ماده 362 قانون مدنی می باشد که در مانحن فیه مشاهده می گردد تجدیدنظرخواندگان ، کل موضوع مورد معامله یعنی 1500 مترمربع تحویل اینحانب نموده اند و اظهارات واهی فعلی احدی از تجدیدنظرخواندگان دایر بر عدم موضوعیت 3دانگ موضوع قرارداد، مغایرت صریح با قصد اراده طرفین و اقدامات اولیه شخص ایشان دارد . بعبارت دیگر اساساً قابل تصور نمی باشد که نامبرده علاوه بر امضای ذیل مبایعنامه راجع به شش دانگ موضوع مورد معامله ،همچنین مبادرت به تسلیم کل موضوع بنماید چراکه چنانچه به زعم ایشان ، 3دانگ دیگر موضوع معامله قرار نمی گرفت، بر چه مبنا ایشان مبادرت به تسلیم کل موضوع مورد معامله بنمایند. جالبتر آنکه اظهارات واهی جدید ایشان پس از 6ماه از دیوارکشی اینجانب و علم و اطلاع ایشان در خصوص تصرفات فیزیکی اینجانب صورت پذیرفته است.
3- نکته بسیار حایز اهمیت در رد ادعای واهی تجدیدنظرخوانده که نقشی تاثیر گذار در پرونده دارد توجه به توضیحات ذیل مبایعنامه می باشد. مطابق توضیحات مذکور که اعلام داشته است « خریدار ملک را رویت و پس از قبول کمی و کیفیت مکان آنرا خرید نمودند و فروشندگان اعلام داشتند که رفع هرگونه مدعی از نظر ...... بعهد ه ایشان است و این فروشنامه قطعی است .... و فروشندگان ضمن صلح و سازش و با خیال راحت ملک را فروخته و ... آنرا دریافت نمودند»
با تدقیق در توضیحات ذیل مبایعنامه مشاهده می گردد که فروشندگان بر مبنای صلح و سازش فی مابین خود مبادرت به فروش موضوع مورد معامله به اینجانب نموده اند تا آنجاکه صحبت از قطعیت موضوع بمعنای عدم بازگشت طرفین در توافقات حکایت دارد می باشد. همچنین صراحتاً تجدیدنظرخوانده اقرار می نماید مسئولیت پاسخگویی در قبال هرگونه مدعی در خصوص کل شش دانگ موضوع معامله بعهده ایشان است که در مانحن فیه مشاهده می گردد دعوی فعلی ، مصداق بارز ادعای مرقومه مندرج در مبایعنامه است و مصداق بارز قاعده فقهی « ممنوعیت انکار ممنوعیت اقرار پس از انکار » تلقی می گردد.
بعبارت دیگر توجه به فلسفه درج چنین عبارتی از سوی تجدیدنظرخواندگان در مقام ایجاد اطمینان خاطر خریدار در خرید موضوع پلاک ثبتی می باشد و بنوعی اقرار فروشندگان در خصوص صحت و اصالت قرارداد و موضوع و ملکیت نامبردگان و رضایت فروشندگان بر اقدام یکدیگر در خصوص موضوع مبایعنامه حکایت دارد.
4-اقدامات احدی از تجدیدنظرخواندگان ( خانم رستگاری) بیانگر سوء نیت نامبرده و تحصیل مال اینجانب حکایت دارد تا آنجا که نامبرده در شکایت کیفری مطروحه فروش مال غیر صراحتاً کل موضوع مورد معامله را در بدو امر متعلق به خویش می داند که شخص تجدیدنظرخوانده اول، فضولتاً و بد ون اجازه کل موضوع را به اینجانب بفروش می رساند و در دعوی فعلی با انگیزه انحراف ذهن قضایی اینبار اعلام می نماید که صرفاً 3د انگ موضوع معامله، مورد خرید و فروش نامبرده قرار گرفته است که همگی مراتب فوق در مقام تضییع حق اینجانب بعنوان خریدار حکایت دارد و نکته بسیار حایز اهمیت آنکه ادعای ایشان در مرجع کیفری دایر بر فروش مال غیر رد گردیده است
5- در خصوص استدلال ناصواب دادگاه بدوی و تلقی آن به معاملات فضولی و رد ان از سوی مالک به استخضار می رساند:
اولاً وفق عرف و رویه مرسوم در معاملات فضولی، معامله ای از جانب فضول منعقد می گردد و سپس مالک، ملک مذکور را قبول یا رد می نماید که در مانحن فیه مشاهده می گردد تجدیدنظرخوانده محترم( خانم رستگاری) شخصاً در بنگاه (محل انعقاد قرارداد) با حضور اینجانب و تجدیدنظرخوانده دیگر حضور یافته است و با علم به موضوع و آگاهی از حیث تملک ، ذینفعی منعقدین، طریقه دریافت ثمن و ....مبادرت به انعقاد قرارداد می نماید و بالاتر انگه شخص ایشان مبادرت به تسلیم کل موضوع به اینجانب می نماید و همه این موارد حکایت از فقدان اوصاف فضولی بودن حکایت دارد و نکته حایز بسیار آنکه تجدیدنظرخوانده(خانم رستگاری) در زمان انعقاد قرارداد، به هیچ هنگام سکوت ننموده است و بلکه بالعکس با رضایت کامل مبادرت به امضاء نموده است و بر مبنای توافقات و دریافت ثمن قراردادی مبادرت به انعقاد قرارداد می نماید.
ثانیاً حتی بفرض صحت فضولی بودن قرارداد و صرفنظر از وجود توافقات فی مابین تجدیدنظرخواندگان بشرح صلح و سازش منعکس یافته در ذیل مبایعنامه، با تدقیق در اقدامات تجدیدنظرخوانده مشاهده می گردد نامبرده قولاً و فعلاً مبادرت به تنفید قرارداد نموده است چراکه تجدیدنظرخوانده محترم( خانم رستگاری) در مجلس عقد حضور می یابد و صراحتاً قرارداد مذکور راجع به شش دانگ موضوع مورد معامله را تحت عنوان فروشنده در کنار احدی دیگر از فروشندگان امضاء می نماید و در ادامه مبیع را تسلیم اینجانب می نماید و پس از ماه ها از زمان دیوار کشی و تصرفات فیزیکی ، مطلع می باشد که همگی حکایت از تنفیذ قرارداد دارد.
ثاثاً از دیگر مراتب جهت تنفیذ قرارداد بر فرض فضولی بودن، همانا علم و اطلاع ایشان در خصوص میزان ثمن، طریقه پرداخت ثمن در کنار امضای شخص ایشان ذیل مبایعنامه تحت عنوان فروشنده می باشد. بعبارت دیگر چگونه ممکن است شخصی مبادرت به انعقاد 6دانگ ملک خویش بنماید و در عین حال در خصوص ثمن موضوع قرارداد رضایت کامل بر دریافت تمامی ثمن از جانب خود و فروشنده دیگر بنماید و در عین حال انکه اعلام نماید 3دانگ موضوع معامله قرار نگرفته است.
6-طبق ماده 248 قانون مدنی که مقرر می دارد« اجازه مالک نسبت به معامله فضولی حاصل می شود به لفظ یا فعلی که دلالت بر امضای عقد نماید» مشاهده می گردد قانونگذار رضایت را به هر نحو اعم از قولی یا فعلی را منشاء آثار حقوقی دانسته است که در مانحن فیه مشاهده می گردد تجدیدتظرخوانده محترم عم قولی ( از حیث امضای ذیل مبایعنامه) و هم فعلی( حضور در بنگاه، تسلیم موضوع ، دریافت ثمن و ....) صراحتاً مراتب رضایت خویش را اعلام نموده است.

دکتر علی رفیعیوکیل

پایه یک دادگستری

لینک دین
تلگرام
اینستاگرام
الووکیل

ورود اعضا

برای دریافت خدمات حقوقی ثبت نام کنید