از آنجا كه سرقفلي اولين بار در عرف پديدار شد و در واقع مفهوم سرقفلي به نوعي زاده عرف است و حتي وجود سرقفلي در عرف علت اصلي پيشبيني آن در قانون بوده، بررسي سرقفلي به عنوان يك پديده حقوقي عرفي در فرهنگ لغات كه به مفهوم لغوي الفاظ ميپردازند اجتنابناپذير است.
بیشتر مغازه داران ، سرقفلی را امر پسندیده ای نمی دانند و احساس می کنند که همیشه مورد سودجویی و زورگویی مالک قرار می گیرند. چنانکه اغلب افرادی که سرقفلی ملکی را خریداری نموده اند ناراضی به نظر می رسند و به دفعات ناله و شکایت مغازه داران از ناعادلانه بودن مقررات مربوط به سرقفلی را شاهد بوده ایم اما واقعیت آن است که سر قفلی که از حصول حق کسب و پیشه و تجارت در اجاره های قدیمی حاصل شده است ، در راستای حمایت از مستاجر پدید آمده و علی رغم ظاهر ناعادلانه مقررات مربوط به سرقفلی (حق کسب و پیشه) به واقع این مقررات در صدد آن بودند که حقوق و دخالت مالک را در مغازه ای که خودش در آنجا کار نمی کند کاهش داده و به مستاجرین مغازه ها قدرت بیشتری برای کسب و کار بدهد که توضیح مفصل این موضوع از مجال این بحث خارج است.
اجاره یکی از روابط حقوقی است که امروزه نقش مهم و اساسی به خود گرفته است به گونهایی که منشأ بسیاری از اختلافات و دعاوی که در محاکم مطرح میشود را میتوان قرارداد اجاره دانست. اساساً اجاره کردن به این معناست که فردی (مستأجر)منافع یک موضوع خاصی را از فرد دیگر (موجر)تملک و در ازای این تملک و بهرهبرداری مبلغی را به عنوان اجارهبها به موجر بپردازد. حال یکی از مهمترین مشکلاتی که ممکن است در پایان قرارداد اجاره پیش آید تخلیه نکردن ملک از سوی مستاجر است. قانون در این خصوص راه حلهایی را برای موجر وضع کرده است تا بتواند حق خود را از مستاجری که قانون را زیر پا میگذارد، بگیرد.
نظر به امتیازاتی كه سند رسمی اجاره دارد (مثل ؛ ارائه جهت اخذ پروانه كسب و ارائه به دارایی جهت برآورد مالیاتی و دلیل قوی بودن نسبت به سند عادی و …) اغلب مستأجرین متقاضی الزام موجر به تنظیم سند رسمی اجاره در محاكم قضایی هستند .
روزي نيست که راهروي دادگاهها مملو از افرادي نباشد که دادخواست به دست منتظر رسيدن به حق قانونيشان هستند. دعواي تخليه که از طرف موجر عليه مستاجر طرح ميشود قوانين و مقررات مخصوص به خود را دارد.